اصغر ایزدی جیران

دانشگاه: رنج‌‌های دانشجویی و زخم‌‌های التیام‌نیافته

تجربه‌ی من از تحصیل و تدریس در دانشگاه‌های تبریز و تهران، تجربه‌ای تروماتیک بود. «مردم‌شناسی دانشگاه» را بر اساس تجربه‌های زیسته‌ی خودم و دانشجویانم از زندگی در نهاد علم در سال 1395 انجام دادم. دانشگاه را همچون قبیله نگریسته‌ام که الگوهای رفتاری و فکری و آیین‌ها و روابط قدرتی دارد. این پژوهش بیشتر متکی بود بر تاریخ زندگی دانشجویانی که در محیط و در ارتباط با استادها زخم‌های روانی عمیقی خورده بودند. در این پروژه، نه دیگری عجیب و غریب، بلکه خودِ آشنا تحت خیرگی مردم‌نگارانه قرار گرفت.

در این پژوهش مردم‌شناختی، من به دنبال آن هستم تا به بخشی از تجارب اجتماعی در محیط دانشگاهی نزدیک بشوم. تأکید و تمرکزی اساسی دارم به تجربه‌ی اجتماعی آن‌گونه که در روابط موجود در دانشگاه بین دو گروه اجتماعی یعنی استادان و دانشجویان رخ می‌دهد. این دقیقاً همین تجربه‌های اجتماعی است که نشان می‌دهد، در واقع، دانشگاه چه چیزی هست و چه چیزی می‌شود. تجربه‌های زیسته در زندگی اشخاص را به عنوان نقطه عزیمتی در نظر گرفته‌ام که می‌تواند مسیرهای در هم تنیده شدن خشونت‌ها و رنج‌ها را به ما نشان دهد. در این‌جا، شگرد مردم‌‌نگارانه‌‌ی پژوهشگر مردم‌شناس، نفوذ به عادی‌ترین ولی در عین حال فاجعه‌بارترین رخدادهایی است که در حیات روزمره‌ی دانشجویان در محیط‌های دانشگاهی روی می‌دهد. برای دریافتن بافت خشونتی که به رنج کشیده می‌شود، نیاز به دیدن و گوش سپردن صبورانه و ملتفاته داریم، چراکه بلعیده شدن خشونت‌ها و رنج‌های برآمده از آن‌ها در وضعیت ظاهراً عادی زیست روزمره اجازه نمی‌دهد با دیدی سریع به آن‌ها دست بیابیم و به پیش صحنه بکشیم.

این نکته برای من هم خصلتی نظری دارد و هم خصلتی روش‌شناختی، و ضروری است که این دو با یکدیگر سازگار شوند. بدین معنا که چون معتقدم اِعمال خشونت و زیستن تجربه‌ی رنج در محیط‌هایی نهادی چون دانشگاه به درون امر عادی در روزهای عادی زندگی روزمره جذب شده و در واقع بلعیده شده و دقیقاً همین مانع از جدی گرفتن آن توسط محققان و عموم شده، ضروری است تا با روش مردم‌‌نگارانه به آن نزدیک شد، روشی که سرعتش در گردآوری و بیان تجارب کُند شده باشد و با صبوری و التفات بیشتر، بافت و داستان‌ها را برکشد، برانگیزد و روایت کند. اگر خشونت دانشگاهی، در قالب فرهنگ استادان، با تعبیری فوکویی، سوژه را به انقیاد، رام کردن، مطیع شدن و فرمانبرداری می‌کشاند، این فرایند به زیر سلطه کشیده شدن با حرکتی آرام صورت می‌‌گیرد و در طولانی‌مدت شبیه ذره ذره زجر دادن است. در این‌جا روش مردم‌‌نگارانه به کمک این صورت‌بندی نظری از شیوه‌ی عمل خشونت دانشگاهی می‌آید تا بتواند یک قالب متنی یا به قول وینا داس «بدنِ متنی» متناسب با تجربه‌‌ی رنج کشیدن را در علوم اجتماعی تدارک ببیند که توانایی زبانی لازم را داشته باشد.

از این پروژه، تا کنون یک سخنرانی با عنوان «نژادگرایی فرهنگی: مطالعه‌ای مردم‌نگارانه در دانشگاه‌های تهران» و یک مقاله منتشر شده است:

زخم‌‌های التیام‌نیافته: توجه مردم‌‌شناختی به رنج کشیدن دانشجویان در ایران