اصغر ایزدی جیران

پروژه‌ها

محسن چاوشی: حنجره زخمی عشق‌های دهه شصتی‌ها

پروژه‌ای در باب شنیدن مشارکتی، وقتی محقق هم یکی از طرفداران صدای زخمی است. با محسن چاوشی به خوابگاه امیرآباد دانشگاه تهران در سال 1385 می‌روم، به زمانی که سال اول کارشناسی ارشد مردم‌شناسی شده بودم. به یاد محمدمهدی حیدری می‌افتم که در قطار تهران-یزد، در رستورانی که آهنگی از چاوشی پخش می‌کرد، به هم […]

بیمارستان: درد، فرهنگ و اخلاق مراقبت

مچ پایم که در یکی از سفرهای میدانی‌ام در روستایی نزدیک به منطقه‌ی عشایری در فروردین 1393 شکست، ناگزیر به شهر برگشتم و به اورژانس بیمارستان شهدای تبریز رفتم. با عکس رادیولوژی معلوم شد که استخوان شکسته و من باید یک عمل جراحی را از سر بگذرانم. وقتی در اتاقی بستری شدم که پنج نفر […]

معنویت کوه: فراسوی مردم‌شناسی و فرهنگش

پروژه‌ی «مردم‌شناسی کوه» را از تابستان ۱۴۰۳ شروع کرده‌ام، به‌عنوان تجربه‌ای معنوی و بازاندیشی عمیق در پروژه‌ی فکری خود رشته‌ی مردم‌شناسی. این پروژه‌ی عجیب و غریب، راهی است برای رهایی، نجات و یاری پژوهشگر مردم‌نگاری که سال‌ها در میان آدم‌ها و فرهنگ‌هایشان در جوامع سنتی و مدرن کار و زندگی کرده است. حال نوبت آن […]

مردم‌شناسی حس‌ها و فرهنگ‌های حسی

فرهنگ را از خلال ادراکات حسی مثل چشیدن، بوییدن، شنیدن، لمس کردن و دیدن، رویکرد قابل لمسی بود که باعث شد اولین پژوهش‌های مردم‌نگارانه را به دنیای واقعی انجام دهم. ادراکات حسی نوعی ماتریالیته داشتند که من را غیرمادیت مردم‌شناسی‌های تفسیری پیشینم جدا می‌کردند. از این پروژه چند مقاله منتشر شده است:

فولکلور آذربایجان: مردم‌شناسی‌های تفسیری

زمانی که هنوز متوجه نبودم مشاهده‌ی مشارکت‌آمیز قلب تپنده‌ی مردم‌شناسی است- مصادف با تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد مردم‌شناسی دانشگاه تهران- شروع به مطالعه‌ی هنرهای سنتی و فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان کرده بودم. فهم و تحلیل این حوزه‌ که از زمینه‌ی زنده‌ی اجتماعی سابق خود جدا شده بودند، دشوار بود. برای همین، دست زدن […]

مردم‌شناسی هنر

پروژه مردم‌شناسی هنر را از پایان‌نامه کارشناسی ارشدم شروع کردم. چند مقاله نظری و ترجمه یک کتاب و پژوهش و نگارش چندین تحقیق میدانی حاصل این پروژه بود.