زمانی که هنوز متوجه نبودم مشاهدهی مشارکتآمیز قلب تپندهی مردمشناسی است- مصادف با تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد مردمشناسی دانشگاه تهران- شروع به مطالعهی هنرهای سنتی و فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان کرده بودم. فهم و تحلیل این حوزه که از زمینهی زندهی اجتماعی سابق خود جدا شده بودند، دشوار بود. برای همین، دست زدن به نوعی تفسیر فرهنگی با استفاده از ادبیات شفاهی و استفاده از شعرها و داستانها بود که کمک میکرد، درکی از آنها داشته باشم.
از این دوره چند مقاله منتشر شده است:
حکمرانی خوب در آیینهی کتاب ددهقورقود: بازخوانی یک متن کهن ادبی
یاللی: حرکت و معنا در یک رقص آذربایجانی
مردمشناسی هنر گلیمهای روستایی: تحلیل شکل و سبک طرحها (روستای مولان، آذربایجان)
ادبیات شفاهی و تاریخ شفاهی: بررسی برخی اشارات تاریخی در داستان تُرکی اغوز خاقان